English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 303 (7738 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overshoot U اضافه جهش
overshooting U اضافه جهش
overshoots U اضافه جهش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overweight U تحمل وزن اضافه از طرف اسب
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U اضافه بها
surcharge U اضافه بار
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U اضافه بها
surcharges U اضافه بار
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdraft U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft U اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts U اضافه برداشت
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
widening U اضافه پهنا
accession U شیی ء اضافه یا الحاق شده
join U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joined U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joins U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
offset U مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offset U حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offsetting U مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offsetting U حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
editor U نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editors U نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
condition U اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
graphics U تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
increment U مقدار عدد اضافه شده به ثبات
increments U مقدار عدد اضافه شده به ثبات
poke U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poked U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
pokes U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poking U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
overtime U اضافه کار
overtime U اضافه کاری
overtime U وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
complement U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complemented U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complementing U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complements U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
float U غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
float U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floated U غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
floated U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floats U غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
floats U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
access U الحاق اضافه
accessed U الحاق اضافه
accesses U الحاق اضافه
accessing U الحاق اضافه
add-on U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
add-ons U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
math U CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
maths U CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
additional U آنچه جمع شده یا اضافه است
unjustified U که با کامپیوتر اضافه شده است
doped U قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
overshoot U از حد خارج شدن اضافه جهیدن
overshooting U از حد خارج شدن اضافه جهیدن
overshoots U از حد خارج شدن اضافه جهیدن
overpopulation U اضافه جمعیت
overloading U بارگذاری اضافه
overloading U اضافه بارگذاری
overloading U اضافه بار
overloading U اضافه فرفیت
stack U ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacked U ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks U ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium U اضافه ارزش
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums U اضافه ارزش
perquisite U عایدی اضافه برحقوق
perquisites U عایدی اضافه برحقوق
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
extra U اضافه
extra U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra- U اضافه
extra- U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extras U اضافه
extras U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
dither U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
multiplication U عملیات ریاضی که یک عدد را یک واحد به خودش اضافه میکند
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
ad U حرف اضافه لاتینی بمعنی
ads U حرف اضافه لاتینی بمعنی
per U حروف اضافه
Other Matches
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
spare U اضافه
excess U اضافه
plussage U اضافه
augmentation U اضافه
surpluses U اضافه
increases U اضافه
in a. to U به اضافه
increscent U اضافه
increased U اضافه
increase U اضافه
overplus U اضافه
in addition to <prep.> U به اضافه
spared U اضافه
plusage U اضافه
addition U اضافه
excesses U اضافه
surplus U اضافه
special <adj.> U اضافه
extra <adj.> U اضافه
additions U اضافه
excesses U اضافه مازاد
add U اضافه کردن
imburse U اضافه کردن
surtax U اضافه مالیات
excess U اضافه مازاد
overloads U اضافه فرفیت
overcharge U اضافه هزینه
overcharged U اضافه هزینه
overcharges U اضافه هزینه
overcharging U اضافه هزینه
genitive U حالت اضافه
possessives U حالت اضافه
possessive U حالت اضافه
adding U اضافه کردن
overloaded U اضافه بار
overload U اضافه فرفیت
overload U اضافه بار
overloaded U اضافه فرفیت
affixing U اضافه نمودن
overloads U اضافه بار
affixes U اضافه نمودن
affixed U اضافه نمودن
affix U اضافه نمودن
adds U اضافه کردن
eke U اضافه کردن بر
added U اضافه شده
besides <adv.> U اضافه بر این
aside from that <adv.> U اضافه بر این
also [moreover] <adv.> U اضافه بر این
additionally <adv.> U اضافه بر این
forby <adv.> U اضافه بر این
furthermore <adv.> U اضافه بر این
further [moreover] <adv.> U اضافه بر این
in addition <adv.> U اضافه بر این
on to <adv.> U اضافه بر این
on top of that <adv.> U اضافه بر این
beyond that <adv.> U اضافه بر این
what is more <adv.> U اضافه بر این
over and above <adv.> U اضافه بر این
on top of this <adv.> U اضافه بر این
moreover <adv.> U اضافه بر این
subjoin U اضافه کردن
append U اضافه کردن
margin product U اضافه محصول
exeed U اضافه شدن از
excess price U اضافه قیمت
excess luggage U اضافه بار
confession and avoidance U به ان اضافه میکند
budget surplus U اضافه بودجه
added to that U اضافه بران
service charge U اضافه کار
prepositions U حرف اضافه
over load U اضافه بار
overpotential U اضافه ولتاژ
overproduction U اضافه تولید
add U اضافه کردن
gen U حالت اضافه
superimposable U اضافه شدنی
superimposable U قابل اضافه
step up U اضافه کردن
salary increase U اضافه حقوق
overvoltage U اضافه ولتاژ
overtimer U اضافه کار کن
preposition U حرف اضافه
non-add subtotal اضافه نکردن به زیرکل
run up <idiom> U به مقدارچیزی اضافه کردن
overbreak U خاکبرداری اضافه برنیمرخ
throw in <idiom> U اضافه دادن یا گذاشتن
play down U بازی در وقت اضافه
overload principle U اصل اضافه باری
over time pay U پول اضافه کار
overload circuit breaker U فیوز اضافه بار
superelevation U بلندی بر اضافه ارتفاع
gerund U اسمی که از اضافه کردن
effusions U اضافه جریان بزور
effusion U اضافه جریان بزور
add in memory اضافه کردن به حافظه
overdraw U اضافه برداشت کردن
gerunds U اسمی که از اضافه کردن
over reinforcement U اضافه ارماتورگذاری شده
import surcharge U حقوق گمرکی اضافه
extra bed U تخت خواب اضافه
additional bed [accommodation of persons] U تخت خواب اضافه
not to mention ... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
not to say ... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
capital gains U اضافه ارزش سرمایه
repositional U مانند حرف اضافه
over time pay U مزد اضافه کاری
overload circuit switch U فیوز اضافه بار
postpositive preposition U حرف اضافه الحاقی
prepositionally U بطور حرف اضافه
net worth tax U مالیات بر اضافه ارزش دارائی
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
subjoin U در پایان افزودن اضافه کردن
overhead personnel U پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
collection of premiums U وصول اضافه ارزش سهام
cost plus U اضافه بر بهای تمام شده
let off steam <idiom> U ازدست دادن انرژی اضافه
repositional U با حروف اضافه اغاز شده
augmenter U مقداری که به دیگری اضافه میشود
forfeiture of premiums U ضرر اضافه ارزش سهام
height money U اضافه بهای کار در ارتفاع
toincrease any one's salary U اضافه حقوق بکسی دادن
over issue U اضافه براعتبار رواج دادن
premium statement U صورت اضافه ارزش سهام
overtime pay U مزد یا حقوق اضافه کاری
leap day U روز اضافه در سال کبیسه
producer surplus U اضافه ارزش تولید کننده
pad the bill <idiom> U اضافه شدن هزینههای کاذب
spared U ذخیره اضافه براحتیاج انی
spare U ذخیره اضافه براحتیاج انی
raises U ترقی دادن اضافه حقوق
raise U ترقی دادن اضافه حقوق
inseparable preposition U حرف اضافه لازم یا جدانشدنی
insets U افزودن اضافه کردن گذاشتن
inset U افزودن اضافه کردن گذاشتن
ring up <idiom> U اضافه کردن آمار پولی
cost and frieght U قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
entremets U غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
super numerary U نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
eager beaver <idiom> U شخص همیشه داوطلب کار اضافه
shore up <idiom> U اضافه کردن چیزی که ضعیف است
We have two books extra. U دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
c i f U قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
addend U عدد اضافه شده به حاصل در جمع
Do I have to pay a supplement? U آیا من چیزی اضافه باید پرداخت کنم؟
surcharged wall U دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
odd man out <idiom> U آدم [چیز] اضافه یا زاید [در گروهی از آدمها]
gaps U عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
dopant U مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
gap U عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
makeweight U مقدار کمبودی که باید به وزن چیزی اضافه شود
loading for contingencies U کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
Could you put an extra bed in the room? U آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
grace note U نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
adapt U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapting U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
retrofit U وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
retrofit U بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
accessorize U اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
augend U عددی که عدد دیگر به آن اضافه میشود تا حاصل بدست آید
additives U مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
addressing U . که بعد به آن اضافه میشود تا آدرس مورد نظر بدست آید
long pull U اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
deque U صفی که در آن موضوعات جدید قابل اضافه شدن حتی در انتها هستند
doubled up U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
usenet U که هرکاربر میتواند پیامی بیفزاید یا به پیام دیگری چیزی اضافه کند
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
doubled U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
to be a fifth wheel [to be in the way] U آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
biocidal action U عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
piggyback file U فایلی که بدون اجبار به کپی مجدد ان می توان رکوردهایی را به انتهای ان اضافه نمود
foreign excess U تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
refinances U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
whitcomb body U جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
gems U IB و اتاری اس تی اضافه میکندرا به ریزکامپیوترهای گوناگونی شامل کامپیوترشخصی acpaintبرنامهای که کیفیتهای مشابه acintosh
refinance U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
gem U IB و اتاری اس تی اضافه میکندرا به ریزکامپیوترهای گوناگونی شامل کامپیوترشخصی acpaintبرنامهای که کیفیتهای مشابه acintosh
refinancing U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
external U وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
noisy mode U رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
externals U وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
push up stack U سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
Recent search history Forum search
2New Format
1 Add a recovery email to secure your account
2چشمتون روشن چي ميشه
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1pairing off
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com